اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ/ ش َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
حریص شدن . [ ح َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) هلع. (ترجمان عادل ). الهاف . طزع . طمع. طماع . طماعیة. تطمع. لهج . ولع. فغم . اعالة. اعوال . تلهجم . خشر: هیع،...
حریف شدن . [ ح َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) طرف بازی را از پای درآوردن یا مساوی شدن در قدرت با او. || مغلوب کردن حریف در جنگ .
چهره شدن . [ چ ِ رَ / رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابل شدن . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). روبرو شدن . مواجه شدن . روبارو شدن . رودررو قرار گرفتن : ...
چیره شدن . [ رَ / رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غالب آمدن . فاتح آمدن . غلبه کردن . مستولی شدن . غالب شدن . فائق آمدن . ظفر یافتن . قهر. مسلط شدن . م...
حالی شدن . [ ش ُ دَ ](مص مرکب ) یافتن . دریافتن . فهمیدن . نیک فهم کردن .
حایض شدن . [ ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تحیّض . عذر دیدن . حایض گشتن . بی نماز شدن . و رجوع به حائض شود.
حجاب شدن . [ ح ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مانع شدن : زانکه پستا شد حجاب این ضعیف از هزاران نعمت و خوان و رغیف . مولوی .معرفت قدیم را بعد حجاب ک...
حساب شدن . [ ح ِ ش دَ ] (مص مرکب ) محسوب شدن . چیزی را به حساب کسی گذاشتن اعم از این که مال شخصی او باشد یا نه . (قاموس کتاب مقدس ).- ...
خادم شدن . [ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بخدمت ایستادن . خدمتگزار بودن : ور چنین حور در بهشت آیدهمه خادم شوند و غلمانش .سعدی .
خامش شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ساکت شدن . صامت شدن . بی صدا شدن . خاموش شدن . مطاوعه ٔ خامش کردن . || منطفی شدن . چون : آتش خامش شد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.