بند
نویسه گردانی:
BND
به معنی محل؛ مثل دربند. به لغت وند هم مراجعه بفرمائید. در مواردی ب و و در فارسی میتوانند جانشین یک دیگر باشند. مثل گاو و گاب در گویش مردم اصفهان. مثل بند و وند.
واژه های همانند
۲۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نزله بند. [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه نزله بندی کند.
نیچه بند. [ ن َ / ن ِ چ َ / چ ِ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه نیچه می سازد و نی پیچ درست می کند. (ناظم الاطباء).
نیست بند. [ ب َ ] (ن مف مرکب ) مقابل هست بند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به هست بند شود.
لاف زن، دروغگو. کسی که غلافِ شمشیر خود را خالی به خود بسته تا وانمود کند مسلح است. همچنین کسی که تفنگ بی فشنگ به خود بندد. کنایه از آنکه هیچ در چنته ن...
یراق بند. [ ی َ ب َ ] (نف مرکب ) که یراق بندد.- امثال :جهود یراق بند نمی خواهد . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یراق شود.
میان بند. [ یام ْ ب َ ] (اِ مرکب ) کمربند. (آنندراج ) (یادداشت مؤلف )(ناظم الاطباء). منطقه . شَدَّه . میان کمر. (یادداشت مؤلف ). نطاق . (منتهی ...
میان بند. [ یام ْ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش نور شهرستان آمل است . این دهستان در جنوب باختری سولده واقع و هوای آن مرطوب و معت...
میان بند. [ یام ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در شش هزارگزی شمال فدیشه . با 161 تن سکنه . آب آن...
ماست بند. [ ب َ ] (نف مرکب ) کسی که ماست می سازد و شیر را ماست می کند. (ناظم الاطباء). کسی که مایه ٔ ماست را به شیر زندتا ماست ببندد. آنکه ...