بند
نویسه گردانی:
BND
به معنی محل؛ مثل دربند. به لغت وند هم مراجعه بفرمائید. در مواردی ب و و در فارسی میتوانند جانشین یک دیگر باشند. مثل گاو و گاب در گویش مردم اصفهان. مثل بند و وند.
واژه های همانند
۲۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
شاخچه بند. [ چ َ / چ ِب َ ] (نف مرکب ) تهمت بند. (فرهنگ نظام ) : تنها نه بمستی نگهش فتنه پسند است از هر نگهی نرگس او شاخچه بند است .میرالهی هم...
ترکیب بند. [ ت َ ب َ ] (اِ مرکب ) آنکه شاعر چند بند به بحر موافق و به قوافی مختلف تصنیف نماید و مابین هر بیتی علیحده غیر مکرر متفق الوزن و ...
چاشته بند. [ ت َ / ت ِ ب َ ] (اِ مرکب ) سفره ای که در آن چاشت خود را بصحرا برند. (فرهنگ نظام ). و رجوع به چاشته بندی شود.
جراحت بند. [ ج ِ ح َ ب َ ] (نف مرکب ) شکسته بندکن . جراح . رگ بند. آنکه جراحت و زخم را بندد. رِفادَه . (منتهی الارب ) : جراحت بند باش ار میتوانی...
باغچه بند. [ چ َ / چ ِ ب َ ] (نف مرکب ) باغبان یا کارگری که زمینها را بباغچه ها بخش کرده مرز بندد. و رجوع به باغچه بندی و باغچه بندی کردن ...
بند آوردن . [ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) متوقف ساختن (آب ، خون ، نفس و غیره ). (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده ). بازداشتن . قطع کردن . جلوگیری نمودن . بن...
بند ارباب . [ ب َ دِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )نوعی از شکنجه که مسخرگان کنند و آن چنان بود که ریسمانی بر هر دو بند پای کسی بسته سر ریسم...
آویزه بند. [ زَ / زِ ب َ ] (نف مرکب ) آویزه بندنده . آویزه بسته : چو گوش خدیو از لاَّلی ّ پندشد از روی اخلاص آویزه بند. هاتفی .|| (اِ مرکب ) بند...
احرام بند. [ اِ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه احرام بسته باشد : طراوت که از جان هواخواه تست ز اِحرام بندان ِ درگاه تست .کلیم .
ادیال بند. [ اَدْ ب َ ] (اِ مرکب ) ادیال .