اجازه ویرایش برای همه اعضا

مجاز

نویسه گردانی: MJAZ
مَجاز (در انگلیسی: Metonymy) یا شیوۀ بیان مجازی عبارت است از به‌کارگیری واژه و سخن در معنای دیگر و غیر واژگانی آن. در شیو‌ه ای به شکل لفظی یا معنوی به کاربرد مجازی کلمه یا سخن اشاره دارد. همچنین در نظر داشته باشید هر استعاره مصرحه، مجاز است اما هر مجاز استعاره نیست. به مجازهایی که در ذهن خواننده یا شنونده تصویری خلق می‌کنند، صور خیال یا تصاویر شاعرانه و به بیانی که از این صور یا تصاویر بهره می‌برد، شیوه بیان تصویری گفته می‌شود. این‌گونه مجازها، در زبان و ادبیات، به‌خصوص ادبیات فارسی غنایی، کاربرد فراوان دارد. علایق مجاز علایق مجاز فراوانند و در شمار خاصی محصور نمی‌شوند ولی مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: علاقهٔ جزئیه: جزئی از یک شیء به جای تمام آن به کار می‌رود. علاقۀ کلیه: کل یک شی به جای جزئی از آن به کار می‌رود. (عکس علاقهٔ جزئیه) به یاد روی شیرین بیت می‌گفت چو آتش تیشه می‌زد، کوه می‌سفت نظامی گنجوی در مصراع اول بیت بالا «بیت» تنها جزئی از یک شعر است و به جای کل آن یعنی شعر به کار رفته‌است که به آن علاقهٔ جزئیه و در مصراع دوم کل کوه به جای جزئی از آن به کار رفته‌است که به آن علاقهٔ کلیه میگویند. علاقهٔ محلیه: محل چیزی به جای خود آن چیز به کار می‌رود. سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی سعدی «سر» در این بیت علاقهٔ محلیه‌است؛ زیرا سر محل تفکر، اندیشه، قصدو عزم است. علاقهٔ سببیه: سبب چیزی جانشین خود آن چیز می‌شود. این دم شنو که راحت از این دم شود پدید و اینجا طلب که حاجت از اینجا شود روا خاقانی کلمهٔ دم(نفس) سبب و علت سخن گفتن است به همین علت به آن علاقهٔ سببیه گفته می‌شود. علاقهٔ لازمیه: چیزی به دلیل همراهی دائمی با چیزی به جای آن به کار می‌رود. دیدی که خون ناحق پروانه شمع را چندان امان نداد که شب را به سر برد حکیم شفایی در این بیت خون به معنای کشتن به کار رفته‌است؛ زیرا کشتن همواره با خون همراه است به همین دلیل خون در این بیت علاقهٔ لازمیه است. علاقهٔ آلیه: ابزاری(مخصوصا اندام های بدن)جانشین کاری شود که با آن ابزار انجام شود. برآشفت عابد که خاموش باش تو مرد زبان نیستی گوش باش سعدی زبان ابزاری است که سخن گفتن با آن انجام می‌شود به همین علت در این بیت زبان علاقهٔ آلیه است. قرینهٔ مجاز نشانه‌ای یا سرنخی است برای ذهن شنونده تا او متوجه شود که واژه در معنی اصلیش بکار نرفته‌است بلکه در کاربردی مجازی (انتقالی). علاقه بر دو گونه است: لفظی و معنوی. چندمعنایی درک بیان واژگان، به منظور ماهیت‌های دیگری که از نوع چندمعنایی باشند، یعنی، همان فرم واج شناختی (کلمه) برای تعیین معانی مختلف (معانی).اگر دو معنی متفاوت داشته باشیم مثل کلمه شیر به معنی مایع لبنی و به معنی گونه‌ای از گربه‌سانان، در ردهٔ چندمعنایی‌های هم‌آوا طبقه‌بندی می‌شوند. منابع حبیب کمالی روستا، مجازها در زبان و ادبیات آلمانی و فارسی - نشریه پژوهش زبان‌های خارجی (دوره ۴۲)- پایگاه نشریات الکترونیکی دانشگاه تهران [۱][پیوند مرده] آرایه‌های ادبی (قالب‌های شعر، بیان و بدیع)، کتاب سال سوم آموزش متوسطه - شاخه نظری (رشته ادبیات و علوم انسانی)، مولف : روح‌الله هادی جستارهای وابسته کنایه مجاز ِ مُرسَل (خلاصه‌گویی) نبو دستور زبان نبو آرایه‌های ادبی نبو روایت رده‌ها: الگو:جعبه‌های اطلاعات آرایه‌های ادبی ادبیات فارسیب ن‌مایه‌های ادبی روش‌های بلاغت معناشناسی مفاهیم ادبی شکل‌های سخنرانی این صفحه آخرین‌بار در ۲۷ اوت ۲۰۲۴ ساعت ۰۰:۲۲ ویرایش شده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
مجاز. [ م ُ ] (ع ص ) اجازه داده شده و اذن داده شده . (ناظم الاطباء). آن که دستوری دارد. مأذون . با رخصت .رخصت داده شده . رخصت یافته . مر...
مجاز. [ م َ ] (ع اِ) راه گذر. (منتهی الارب ). راه گذر و راه و طریق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راه و جای گذشتن . (غیاث ) (آنندراج ). ...
مجاز. [ م َ ] (ع مص ) بگذشتن . (تاج المصادر بیهقی ). گذشتن از جای . (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || پس افکندن چیزی را به رفتن از چیز...
مجاز. [ م َ ] (اِ) (محرف مزاج ) در تداول عامه ، مزاج . (فرهنگ فارسی معین ) : دیگر اراده این بود که در کورنش آخر احوال خود را به پادشاه جمج...
مَجاز یا شیوه بیان مجازی عبارت است از به کارگیری واژه و سخن را در معنای دیگر و غیرواژگانی آن. در شیوه بیان مجازی بطور معمول بین معنای حقیقی و معنای مج...
(majâz) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: مابیز mâbiz (مانوی)*** فانکو آدینات 09163657861
مجاز مرسل(خلاصه گویی) یکی از آرایه‌های ادبی کهن است و به "ارادهٔ جزء به کل یا کل به جزء"اشاره دارد. یعنی اگر اشاره‌ای به جزء می‌کنیم منظورمان کل است و...
مجاز شمردن . [ م َ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] (مص مرکب ) غیر حقیقی پنداشتن : نالیدن عاشقان دلسوزناپخته ، مجاز می شمارد.سعدی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.