گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه واژه معنی عاجز شدن عاجز شدن . [ ج ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) درماندن . فروماندن : بفعل نکو جمله عاجز شدندفرومایه دیوان ز پر مایه جم . ناصرخسرو.نبینی که چون گربه عا... عرض شدن عرض شدن . [ ع َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) معروض شدن . (از آنندراج ) : گر ز صد آرزوی وصل یکی بشماری تا قیامت نشود عرض تمنای دلم .حسین ثنائی (از آن... عزل شدن عزل شدن . [ ع َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) معزول گشتن . جدا شدن . برکنار شدن از کار. پیاده شدن از عمل . از کار افتادن . عزیز شدن عزیز شدن . [ ع َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گرامی شدن . ارجمندشدن . اعتزاز. تعزّز. عِزّ. عزازة. عزة : تا شوی از جمله ٔ عالم عزیزجهد تو می بایدو توفیق نی... علم شدن علم شدن . [ ع َ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مشهور و معروف گشتن . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). سرشناس شدن : دوات و قلم مظهر دانشندبه دانش توان ... صرف شدن صرف شدن . [ ص َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بکار رفتن . هزینه شدن . خرج شدن : صرف شد آن بدره هوا در هوامفلس و بدره ز کجا تا کجا. نظامی .سعدی اگر خون... طالع شدن طالع شدن . [ ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برآمدن . طلوع کردن . صبح طالع شدن ؛ دمیدن . (دستوراللغه ٔ ادیب نطنزی ). سرزدن آفتاب از پس کوه . برآمدن . ت... طرف شدن طرف شدن . [ طَ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابل و حریف شدن . (غیاث اللغات ). مقابل شدن : ماه انداخت سپر تا طرف روی تو شدکاست از غیرت و هم چشم... صابر شدن صابر شدن . [ ب ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکیبائی کردن : اگر عاقل شوی نامت برآیدوگر صابر شوی کامت برآید. نظامی .که صابر شو در این غم روزکی چندنم... صادر شدن صادر شدن . [ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سر زدن . صدور یافتن . ناشی شدن : آنکه مسکین است اگر قادر شودبس خیانتها از او صادر شود. سعدی .گویم از بنده ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ صفحه ۲۸ از ۱۳۵ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود