۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
خاک آلود شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گرد و خاک به کسی یا چیزی نشستن . انعفار. (زوزنی ). اِعتِفار. (مهذب الاسماء). تَتَرﱡب . تَرَب . رَغم . (اقرب...
خاک مال شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مطاوعه ٔ خاک مال کردن .
دان دان شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دانه بستن عسل و شیره ٔ انگور و همچنین هندوانه های از جنس خوب که نیک رسیده باشند. پاشان و پراکنده شدن ...
خوش منش شدن . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فکاهت . (ترجمان القرآن ) (یادداشت مؤلف ).
خواب نما شدن . [ خوا / خا ن ُ / ن َ / ن ِ ش ُ دَ ](مص مرکب ) بخواب آمدن . حادثه یا واقعیتی برؤیای آدمی آمدن . در خواب امری در رؤیای انسان ...
دادخواه شدن . [ خوا / خا ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در مقام دادخواهی برآمدن . در مقام عدالت جوئی برآمدن . از کسی نزد کسی شکایت بردن . رافع قصه گشتن...
خریشیده شدن . [ خ َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خراشیده شدن . (یادداشت بخط مؤلف ) : نبردمش فرمان ، همه موی من بکند و خریشیده شد روی من .فردو...
دگرگونه شدن . [ دِ گ َ گو ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متغیر شدن . منقلب شدن . عوض شدن . تغییر کردن : به فر جهاندار کسری سپهردگرگونه تر شد به ...
خاطرخوش شدن . [ طِ خوَش ْ / خُش ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قانع و راضی شدن . (آنندراج ).
چهارمیخ شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکنجه دیدن و عذاب شدن . رجوع به چارمیخ شدن شود.