دیر
نویسه گردانی:
DYR
دیر dir (در برابر زود) این واژه در سغدی: qer؛ اوستایی: dirim؛ مانوی: der (پایدار، آنچه و یا آن که زمان درازی بماند) بوده است. دیر: deyr: (پرستشگاه). این واژه در سنسکریت با همین گویش به معنی بریده، دریده بوده است و بعدها در پارسی به معنی جایی به کار رفته که بریده ها از دنیا در آن جا زندگی می کنند.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۹۹ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۷ ثانیه
دیر حمیم . [ دَ رِ ح َ ] (اِخ ) نام جائی است در اهواز و در شعر قطری این نام آمده است . (از معجم البلدان ).
دیر خندف . [ دَ رِ خ ِ دِ ] (اِخ ) این دیر در نواحی خوزستان است و خندف ام ولید الیاس بن مضربن نزاربن معدبن عدنان است و اسمش لیلی بنت حل...
دیر حافر. [ دَ رِ ف ِ ] (اِخ ) قریه ای است بین حلب و بالِس . (از معجم البلدان ).
دیر حبیب . [ دَ رِ ح َ ] (اِخ ) یاقوت گوید جای آن را نمی دانم . فقط این دیر در شعر عربی وردبن الورد الجعدی آمده است . (از معجم البلدان ).
دیر حرجة. [ دَ رِ ح َ رَ ج َ ] (اِخ ) دیری است در صعید مصر در مشرق قوص و به نام مارجرجس نامگذاری شده است و حرجة نام دهی است در آنجا. (از ...
دیر بولا. [ دَ رِ ] (اِخ ) در ساحل بحر احمر در مصر واقع است این دیر در قرن چهارم میلادی بنام بولای زاهد مشهور ساخته شده و در قرن 15 بدوی ها...
دیر بولس . [ دَ رِ ب َ ل ِ ] (اِخ ) در نواحی رمله واقع است و فضل بن اسماعیل بن صالح بن عبداﷲ علی بن عباس در آن فرودآمد و در باره ٔ آن شعری ...
دیر بولس . [ دَ رِ ب َ ل ِ ] (اِخ ) بنا بگفته ٔ ابوالفرج این دیر در خارج شهر دمشق در نواحی بنی حنیفه در ناحیه ٔ غوطه واقع است . (از معجم البلد...
دیر بونا. [ دَ رِ ب َ وَن ْ نا ] (اِخ ) در کنار غوطه ٔ دمشق واقع است و از قديمترین بناهای نصرانیهاست و گویند که آن در زمان حضرت مسیح و یا کم...
دیر بهور. [ دَ رِ ؟ ] (اِخ ) دیری است درقاهره در یکی از اعمال اشمونین . (از تاج العروس ).