گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باد نویسه گردانی: BAD باد. (پسوند) مزید مؤخر امکنه : زیرباد. برباد. مجیرباد. دین باد. زیادباد. سایرباد. ابرقان باد. || مزید مؤخر اسماء و آن همان بد (پهلوی پت ) است : آذرباد [ نام موبد ] . گل باد : سپهبد گزین کرد گلباد راچوگرسیوز و جهن و پولاد را.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه واژه معنی خانه ٔ باد خانه ٔ باد. [ ن َ/ ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بادگیر. عمارت تابستانی . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). بادخانه . || مثلثه ٔ هوایی یعنی بر... خاک و باد خاک و باد. [ ک ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بنده . (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). مطیع. فرمانبردار: فلان خاک و باد تست . || قاصد. (شرفنامه ٔ منیر... باد و بروت باد و بروت . [ دُ ب ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) باد بروت . کنایه از عجب و تکبر و غرور و نخوت و کبر و پندار و اعجاب و طنطنه و طمطراق باشد. رجوع ... باد در تام باد در تام . [ دَرْ ] (اِ مرکب ) زکام . (ناظم الاطباء). ابرقان باد ابرقان باد. [ اَ رَ ] (اِخ ) نام منزلی بر راه مکه از جانب بصره پس از رمیلةاللوی . انبان باد انبان باد. [ اَم ْ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پوستی که آنرا پرباد کرده آهنگران آتش افروزند. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). || انبانی که ... باد آبستنی باد آبستنی . [ دِ ب ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) بادی که درخت را باردار کند. (آنندراج ). باد پیمودن باد پیمودن . [ پ َ / پ ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از کارهای بی نفع و بیهوده و بیفایده کردن . (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ) (انجمن آرا). کار بی منفعت ... باد بهاران باد بهاران . [ دِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد بهار. نسیم بهار : آب حیوان تیره گون شد، خضر فرخ پی کجاست خون چکید از شاخ گل باد بهاران ... باد بواسیر باد بواسیر. [ دِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ورمی عسیرالحلل با دردی چون درد قولنج که گاهی تا کمر و سراسیف کشد و نیز در گند و قضیب و قطن و... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۲۳ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود